محمدحسن‌ خان‌ (اعتمادالسلطنه)‌

محمدحسن‌ خان‌ (اعتمادالسلطنه)
نویسنده: سید علی آل داود     
  
اِعْتِمادُالسَّلْطَنه‌، محمدحسن‌ خان‌ (21 شعبان‌ 1259- 18 شوال‌ 1313ق‌/16سپتامبر1843- 2 آوریل‌1896م‌)، دانشمند و سیاست‌پیشة مشهور عصرناصرالدین‌شاه‌ و صاحب‌دههاكتاب‌.محمدحسن‌ازدودمان‌ مراغه‌ای‌ بود و پدرش‌ حاج‌ على‌خان‌ كه‌نخست‌ لقب‌ ضیاءالملك‌ داشت‌ و سپس‌ به‌ اعتمادالسلطنه‌ ملقب‌ شد، حاجب‌ الدولة دربار ناصرالدین‌ شاه‌ بود. خاندان‌ او از ادوار نخست‌ پیدایش‌ قاجاریه‌ در دربار صاحب‌ عناوین‌ و مشاغلى‌ بودند و جدش‌ موسوم‌ به‌ حسین‌خان‌ مقدم‌ مراغه‌ای‌ چندی‌ پیشخدمت‌ عباس‌ میرزا نایب‌السلطنه‌ بود و چون‌ به‌ تهران‌ آمد، كارهای‌ حكومتى‌ را عهده‌دار شد. پدر اعتمادالسلطنه‌ نیز به‌ مقامات‌ بلند سیاسى‌ دست‌ یافت‌، اما در زمان‌ محمدشاه‌ به‌ سبب‌ پاره‌ای‌ نادرستیها از كار بركنار شد و اموالش‌ مصادره‌ گردید و به‌ زندان‌ افتاد و سرانجام‌ به‌ عتبات‌ عالیات‌ تبعید شد. چون‌ محمدشاه‌ درگذشت‌، حاج‌ على‌ خان‌ به‌ تهران‌ بازگشت‌ و موردتوجه‌ مهد علیا، مادر شاه‌ جدید قرار گرفت‌ و در دربار به‌ سرعت‌ نفوذی‌ به‌ هم‌ رسانید، به‌ گونه‌ای‌ كه‌ میرزا آقاخان‌ نوری‌ او را جزو نزدیكان‌ و محارم‌ خویش‌ درآورد. حاج‌ على‌خان‌ در همان‌ اوان‌ رسماً حاجب‌الدولة دربار شد و در توطئه‌ برضد امیركبیر با مهد علیا و میرزا آقاخان‌ نوری‌ همدست‌ بود و وظیفة قتل‌ امیركبیر را برعهده‌ گرفت‌. در دورة صدارت‌ میرزا آقاخان‌ نوری‌ كار حاج‌ على‌خان‌ نیز رونق‌ بیشتری‌ یافت‌، اما چون‌ آقاخان‌ نوری‌ در محرم‌ 1275ق‌/1859م‌ از صدارت‌ كنار رفت‌، او نیز معزول‌ و بیكار شد. 
محمدحسن‌ خان‌ اعتمادالسلطنه‌ چهارمین‌ فرزند حاجى‌ على‌خان‌ بود و در تهران‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود .همزمان‌ با افتتاح‌ مدرسة دارالفنون‌ در 1268ق‌/1852م‌ او جزو اولین‌ شاگردانى‌ بود كه‌ پای‌ به‌ این‌ مدرسه‌ نهاد و 12 سال‌ در آنجا به‌ فراگرفتن‌ زبان‌ فرانسه‌ و آموزشهای‌ نظامى‌ پرداخت‌. مدتى‌ بعد عزیزخان‌ سردار كل‌ (وزیر جنگ‌) او را به‌ منصب‌ «وكیلى‌ نظام‌» منصوب‌. محمدحسن‌ خان‌ دورة تحصیل‌ در دارالفنون‌ را با دریافت‌ مدال‌ طلا به‌ پایان‌ رسانید و با درجة یاوری‌ (سرگردی‌) جزو ملتزمان‌ دستگاه‌ ولیعهد محمدقاسم‌ میرزا درآمد، اما محمدقاسم‌ میرزا در همان‌ اوان‌ كودكى‌ درگذشت‌ و محمدحسن‌خان‌ هم‌ به‌ خیل‌ ملتزمان‌ میرزا محمدخان‌ سپهسالار پیوست‌ .در 1275ق‌/1859م‌ به‌ منصب‌ سرهنگى‌ ارتقا یافت‌ و چون‌ پدرش‌ در این‌ هنگام‌ مورد عفو شاه‌ قرار گرفته‌، و حكومت‌ خوزستان‌ و لرستان‌ به‌ او واگذار شده‌ بود، وی‌ نیز به‌ عنوان‌ نایب‌الایاله‌ و رئیس‌ قشون‌ همراه‌ پدر شد و چندی‌ حكمرانى‌ شوشتر را در دست‌ گرفت‌. در 1278ق‌/1861م‌ به‌ تهران‌ بازگشت‌ و ژنرال‌ آجودان‌شاه‌ شد.
در 1280ق‌/1863م‌ زمانى‌ كه‌ حسنعلى‌خان‌ امیرنظام‌ گروسى‌ وزیر مختار ایران‌ در فرانسه‌ بود، محمدحسن‌ خان‌ به‌ عنوان‌ وابستة نظامى‌ سفارت‌ ایران‌ در پاریس‌ تعیین‌ شد و دو سال‌ عهده‌دار این‌ سمت‌ بود، اما توقفش‌در آن‌شهر 4سال‌ طول‌ كشید و همزمان‌ به‌ادامةتحصیل‌پرداخت‌. در 1284ق‌ از آن‌ كشور مراجعت‌ كرد و با گرفتن‌ لقب‌ صنیع‌الدوله‌، به‌ سمت‌ مترجمى‌ مخصوص‌ شاه‌ برگزیده‌ شد.
محمدحسن‌ خان‌ چندی‌ بعد در 1290ق‌ معاون‌ وزیر عدلیه‌ و مقدم‌ السفرا شد و پس‌ از آن‌ كه‌ دوران‌ اوج‌ پیشرفت‌ وی‌ بود، به‌ مقاماتى‌ برگزیده‌ شد كه‌ برخى‌ از آنها به‌ این‌ شرح‌ است‌: عضو مجلس‌ شورای‌ دولتى‌ در 1299ق‌، مسئول‌ ادارة نامة دانشوران‌ و ادارة انطباعات‌ در 1298ق‌ و پس‌ از مرگ‌ اعتضادالسلطنه‌، وزیر انطباعات‌ و ریاست‌ دارالترجمه‌ از 1300ق‌/1883م‌، عضو انجمن‌ جغرافیایى‌ پاریس‌ در 1295ق‌/1878م‌، عضو انجمن‌ آسیایى‌ فرانسه‌، عضو انجمن‌ آسیایى‌ روس‌ و انجمن‌ آسیایى‌ لندن‌ در 1303ق‌/1886م‌.
اعتمادالسلطنه‌ طبعى‌ جاه‌طلب‌ داشت‌ و همواره‌ در پى‌ كسب‌ مقامات‌ و عناوین‌ تازه‌ بود، اما تا آنجا كه‌ از منابع‌ برمى‌آید، ناصرالدین‌ شاه‌ از سپردن‌ مسئولیتهای‌ سیاسى‌ مهم‌ به‌ او اجتناب‌ مى‌كرده‌ است‌؛ گوآنكه‌ به‌ تعبیر ظل‌السلطان‌  وی‌ رئیس‌ جاسوسهای‌ مخفى‌ شاه‌ بوده‌ است‌. اعتمادالسلطنه‌ گذشته‌ از عضویت‌ در مجامع‌ بین‌المللى‌ از برخى‌ دولتهای‌ خارجى‌ چون‌ اتریش‌، اسپانیا، آلمان‌، انگلیس‌، و عثمانى‌ مدالها و نشانهای‌ متعدد دریافت‌ كرده‌ بود .
محمدحسن‌ خان‌ در 1304ق‌/1887م‌ با یاری‌ و پافشاری‌ همسر خود اشرف‌السلطنه‌موفق‌ به‌دریافت‌لقب‌اعتمادالسلطنه‌ شد و از این‌ زمان‌ بر مراتب‌ اعتبار و اهمیت‌ او در دربار ناصری‌ افزوده‌ شد. او در هر 3 سفر ناصرالدین‌ شاه‌ به‌ اروپا در سالهای‌ 1290ق‌/1873م‌، 1297ق‌/1880م‌ و 1306ق‌/1889م‌ جزو همراهان‌ شاه‌ بود و در سفر سوم‌ سمت‌ ایشیك‌ آقاسى‌باشى‌ گری‌ (ریاست‌ تشریفات‌) را برعهده‌ داشت‌. به‌این‌ ترتیب‌، او بیش‌ از 25 سال‌ مداوم‌ همنشین‌ ناصرالدین‌ شاه‌ بود و هر روز ساعتها با او گفت‌ و گو داشت‌ و روزنامه‌های‌ فرانسوی‌ را برایش‌ مى‌خواند و او را در جریان‌ اخبار جهان‌ قرار مى‌داد.
 
اعتماد‌السلطنه در حال خواندن روزنامه براي ناصرالدين‌شاه

اعتمادالسلطنه‌ در سالهای‌ پایانى‌ زندگى‌ خود در فكر افتاد وقایع‌ و حوادث‌ روزانة زندگى‌ خود و دربار قاجار را به‌ شكل‌ خاطرات‌ تنظیم‌ نماید. او چون‌ از ثبت‌ علنى‌ پاره‌ای‌ اخبار محرمانه‌ واهمه‌ داشت‌، پنهانى‌ به‌ تدوین‌ آنها پرداخت‌؛ بدین‌ترتیب‌ كتاب‌ روزنامة خاطرات‌ پدید آمد كه‌ از مهم‌ترین‌ منابع‌ تاریخ‌ ایران‌ در اواسط دورة قاجاریه‌ است‌. وی‌ را در این‌ كار همسرش‌ اشرف‌السلطنه‌ نیز یاری‌ مى‌رساند و گفته‌های‌ شوهر را مى‌نوشت‌.
اعتمادالسلطنه‌ دو همسر اختیار كرد. از همسر اولش‌ دختری‌ به‌ نام‌ عذرا داشت‌ كه‌ زن‌ میرزا حسین‌خان‌ نوایى‌ شد و در جوانى‌ درگذشت‌؛ همسر دوم‌ او اشرف‌السلطنه‌ دختر عمادالدولة دولتشاهى‌ (نوادة فتحعلى‌شاه‌) بود. اما از این‌ زن‌ فرزندی‌ نیافت‌.
اعتمادالسلطنه‌ سرانجام‌ در 53 سالگى‌ و حدود یك‌ ماه‌ پیش‌ از كشته‌ شدن‌ ناصرالدین‌ شاه‌ در 13 نوروز پس‌ از بازگشت‌ از سیاحت‌ و زیارت‌ حضرت‌ عبدالعظیم‌ به‌ سكتة قلبى‌ درگذشت‌. گروهى‌ مرگ‌ او را مشكوك‌ اعلام‌ كرده‌، و گفته‌اند كه‌ امین‌السلطان‌ وی‌ را مسموم‌ ساخته‌ است‌، اما تردید نیست‌ كه‌ او از بیماریهای‌ گوناگون‌ چون‌ قند، چاقى‌ و ناراحتى‌ قلبى‌ رنج‌ مى‌برده‌ است‌. پیكرش‌ را چندی‌ بعد در وادی‌ السلام‌ نجف‌ به‌ خاك‌ سپردند. بر طبق‌ وصیت‌ او، همة دارایى‌ و كتابخانه‌اش‌ را ناصرالدین‌ شاه‌ متصرف‌ شد، اما بخشى‌ از آن‌ را به‌ همسرش‌ بازگرداند و اشرف‌السلطنه‌ مخصوصاً پاره‌ای‌ از كتابهای‌ وی‌ چون‌ نسخة خطى‌ روزنامة خاطرات‌ را به‌ كتابخانة آستان‌ قدس‌ رضوی‌ تقدیم‌ كرد.با درگذشت‌او، تصدی‌وزارت‌انطباعات‌ و مسئولیت‌دارالترجمة دولتى‌ به‌ برادرزاده‌اش‌ محمدباقر خان‌ ادیب‌ الملك‌ واگذار شد و ناصرالدین‌ شاه‌ لقب‌ اعتمادالسلطنه‌ را نیز به‌ او اعطا كرد. از آن‌ پس‌ روزنامه‌های‌ دولتى‌ نیز به‌ مدیریت‌ محمد باقرخان‌ منتشر شدند .
اعتمادالسلطنه‌ در دنیای‌ سیاست‌ مردی‌ محافظه‌كار بود و طریق‌ دوستى‌ با روسها را برگزید؛ از این‌رو، سیاستمداران‌ انگلیسى‌ مآب‌ آن‌ عصر با او از در دشمنى‌ درآمدند. او عقیده‌ داشت‌ كه‌ ایران‌ در آن‌ مقطع‌ زمانى‌ با نزدیكى‌ به‌ روسیه‌ مى‌تواند منافع‌ خود را تأمین‌ كند، اما برخى‌ از محققان‌ عقیده‌ دارند كه‌ وی‌ با روسیه‌ روابط پنهانى‌ داشته‌، و خبر آور آنها بوده‌ است‌ و از این‌رو ناصرالدین‌ شاه‌ هم‌ كه‌ از این‌ رابطه‌ مطلع‌ بود، هیچ‌گاه‌ به‌ وی‌ كاملاً اعتماد نداشت‌. با این‌ حال‌، در چند جای‌ روزنامة خاطرات‌ تصریح‌ مى‌كند كه‌ با وجود حمایت‌ از روسها، مملكت‌ خود را بیشتردوست‌ دارد و رونق‌ و استقلال‌ آن‌ را با هیچ‌ چیز دیگر معاوضه‌ نخواهد كرد. اعتمادالسلطنه‌ عقیده‌ داشت‌ كه‌ با گسترش‌ روزافزون‌ خطر انگلیسیها، نزدیكى‌ با روسیه‌ استقلال‌ كشور را حفظ مى‌كند؛ چنانكه‌ در ماجرای‌ تنباكو، در مخالفت‌ با شركت‌ انگلیسى‌ تالبوت‌، به‌ شاه‌ پیشنهاد كرد كه‌ امور تنباكو را به‌ امین‌السلطان‌ واگذار كند و رساله‌ای‌ هم‌ در این‌ باب‌ تألیف‌ كرد و آن‌ را به‌ شاه‌ تقدیم‌ داشت‌. او برای‌ ضدیت‌ بیشتر با انگلستان‌، ناصرالدین‌ شاه‌ را ترغیب‌ به‌دعوت‌ از سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ نمود،اما سیدجمال‌ هنگام‌ ورود به‌ ایران‌ به‌ خانة امین‌الضرب‌ وارد شد و وی‌ سیدجمال‌ را به‌ حضور شاه‌ برد كه‌ این‌ كار باعث‌ رنجش‌ اعتمادالسلطنه‌ گردید.
اعتمادالسلطنه‌ با وجود ارتباط ظاهری‌ مطلوب‌ با امین‌ السلطان‌ در سراسر دوران‌ زندگانى‌ سیاسى‌ خود به‌ وی‌ و دیگر افراد خاندانش‌ نظر خوشى‌ نداشت‌. انگیزة اصلى‌ دشمنى‌ او، شاید كسب‌ مقامات‌ و مدارج‌ متعدد امین‌السلطان‌ در سالهای‌ كوتاه‌ بود. امین‌السلطان‌ در جوانى‌ به‌ صدراعظمى‌ رسید، در حالى‌ كه‌ اعتمادالسلطنه‌ با تجربیات‌ بیشتر و تحصیل‌ در فرانسه‌ خود را برای‌ احراز این‌ سمت‌ محق‌تر مى‌دانست‌. وی‌ اوج‌ دشمنى‌ خود را با امین‌السلطان‌ در اثر مشهور خود خلسه‌ نشان‌ داده‌ است‌. خلسه‌ یا خواب‌نامه‌ شرح‌ محاكمة خیالى‌ صدراعظمهای‌ قاجار از آغاز تا عصر امین‌السلطان‌ است‌، اما بیشتر صفحات‌ آن‌ به‌ وی‌ اختصاص‌ یافته‌ است‌. حتى‌ روزگاری‌ كه‌ امین‌السلطان‌ بنا بر ضرورت‌ به‌ روسها نزدیك‌ شد و روابط خود را با دولت‌ انگلیس‌ قطع‌ كرد، اعتمادالسلطنه‌ با وجود توصیة سفارت‌ روس‌، دست‌ از دشمنى‌ با وی‌ برنداشت‌ ؛ چنانكه‌ امین‌السلطان‌ به‌ شاه‌ گزارش‌ داد تا مراقب‌ اعتمادالسلطنه‌ باشد، زیرا او اخبار اندرون‌ شاه‌ را به‌ سفارت‌ اطلاع‌ مى‌دهد .
با اینكه‌ اعتمادالسلطنه‌ از نظر سیاسى‌ شخصیتى‌ محافظه‌كار بود، اما در دنیای‌ دانش‌ و ادب‌ فكری‌ مترقى‌ و روشن‌ داشت‌. نوع‌ آثاری‌ كه‌ خود تألیف‌ یا ترجمه‌ كرد و یا دیگران‌ را بدان‌ ترغیب‌ نمود، خواه‌ ناخواه‌ تحولى‌ در اندیشه‌ها پدید آورد، اما گفته‌اند كه‌ بسیاری‌ از كتابهایى‌ كه‌ به‌ نام‌ او شهرت‌ یافته‌، اثر دیگران‌ و به‌ خصوص‌ اعضای‌ انجمن‌ دارالتألیف‌ و دارالترجمه‌ است‌ محمد قزوینى‌ گوید كه‌ اعتمادالسلطنه‌ با آنكه‌ زبان‌ فرانسه‌ را به‌ خوبى‌ مى‌دانست‌، اما از علوم‌ اسلامى‌ و عربیت‌ و تاریخ‌ اسلام‌ و دانشهای‌ مشابه‌ آن‌ به‌ كلى‌ بى‌بهره‌ بود و كارهایى‌ كه‌ به‌ نام‌ او شهرت‌ دارد، بیشتر موضوع‌ آنها را وی‌ معین‌ كرده‌ است‌ و چون‌ دیگران‌ تألیف‌ آن‌ را به‌ انجام‌ مى‌رساندند، به‌ نام‌ خودش‌ منتشر مى‌كرد. ادوارد براون‌ نیز به‌ تبع‌ قزوینى‌ به‌ این‌ نكته‌ اشاره‌ مى‌كند و محیط طباطبایى‌ هم‌ او را بزرگ‌ترین‌ استثمارگر علما و فضلای‌ عصر خویش‌ مى‌شمارد. با این‌ حال‌، خان‌ ملك‌ ساسانى‌ - كه‌ نسبت‌ خویشاوندی‌ با اعتمادالسلطنه‌ داشت‌ - و گروهى‌ از محققان‌ اخیر در صحت‌ سخن‌ قزوینى‌ و براون‌ به‌ ناروا تردید كرده‌اند. با نشر خاطرات‌ روزانة اعتمادالسلطنه‌ و اعتراف‌ او به‌ اینكه‌ برخى‌ كتابها از جمله‌ المآثر و الا¸ثار را شمس‌العلماء نوشته‌ ، اكنون‌ دیگر جای‌ شبهه‌ نیست‌ كه‌ اعتمادالسلطنه‌ بیشتر این‌ آثار را شخصاً تألیف‌ نكرده‌ است‌. به‌ هرحال‌، به‌ گفتة مینورسكى‌ افتخار فراهم‌ آوردن‌ اینهمه‌ كتابهای‌ متنوع‌ نصیب‌ او شده‌، ولوآنكه‌ همه‌ را خود پدید نیاورده‌ باشد.
اعتمادالسلطنه‌ شخص‌ توانا و پركاری‌ بود. او به‌ زبان‌ فرانسه‌ تسلط داشت‌ و با عربى‌ هم‌ آشنایى‌ پیدا كرده‌ بود و در اواخر عمر به‌ تكمیل‌ آن‌ همت‌ گماشت‌ .از نظر رفتار اجتماعى‌، فردی‌ مؤدب‌ بود، هرچند در بیان‌ عقیده‌ و انتقاد از دیگران‌ بى‌پروایى‌ نشان‌ مى‌داد؛ چنانكه‌ گاه‌ در خاطرات‌ از اینگونه‌ اشاره‌ها دارد و مخبرالسلطنه‌ هدایت‌ هم‌ كه‌ او را دیده‌، از كج‌بینى‌ و بدزبانى‌ او سخن‌ به‌ میان‌ آورده‌ است‌. با وجود گفتار ستایش‌آمیز خان‌ ملك‌ ساسانى‌ ، كسان‌ دیگر، اعتمادالسلطنه‌ را شخصى‌ ترسو، متملق‌ و چاپلوس‌ خوانده‌اند. از جمله‌ میرزا رضا كرمانى‌ قاتل‌ ناصرالدین‌ شاه‌ وی‌ را آدم‌ مزوّری‌ خوانده‌ كه‌ به‌ دروغ‌ خود را جزو هواخواهان‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ معرفى‌ كرده‌ است‌.اعتمادالسلطنه‌ خود نیز گاه‌ به‌ ضعفهای‌ اخلاقى‌ خویش‌ اشاره‌ كرده‌ است‌؛ از جمله‌ در جایى‌ از خاطراتش‌ اشاره‌ مى‌كند كه‌ برای‌ افزایش‌ حقوق‌، تملق‌ شاه‌ را گفته‌ است‌ .
برای‌ ارزیابى‌ و اظهار نظر قطعى‌ دربارة اعتمادالسلطنه‌ و كارهایش‌ باید او را با رجال‌ دیگر آن‌ عصر سنجید و داوری‌ كرد. او گاه‌ در ترجمة برخى‌ رمانها و داستانها و به‌ خصوص‌ در روزنامة خاطرات‌ به‌ انتقاد ملایم‌ از اوضاع‌ سیاسى‌ آن‌ عصر مى‌پرداخت‌. از سوی‌ دیگر منافعش‌ ایجاب‌ نمى‌كرد كه‌ یكباره‌ دست‌ از مواجب‌ و امتیازاتش‌ برداشته‌، به‌ خیل‌ روشنفكران‌ معارض‌ حكومت‌ در آید.
اعتمادالسلطنه‌ از پشتیبانان‌ اصلاحات‌ بنیادی‌ كسانى‌ چون‌ میرزا حسین‌ سپهسالار بود، چنانكه‌ مدتى‌ مدیریت‌ «مكتب‌ مجانى‌» را كه‌ سپهسالار تأسیس‌ كرده‌ بود، برعهده‌ داشت‌. عدة شاگردان‌ این‌ مدرسه‌ در سال‌ تأسیس‌، یعنى‌ 1289ق‌/1872م‌ بیش‌ از 70 تن‌ بود .گفته‌اند كه‌ وی‌ اولین‌ كسى‌ بود كه‌ ایجاد سانسور كتاب‌ و مطبوعات‌ را در ایران‌ پیشنهاد كرد و در نامه‌ای‌ به‌ ناصرالدین‌ شاه‌ از ضرورت‌ ایجاد سانسور و اینكه‌ چنین‌ دستگاهى‌ اكنون‌ در میان‌ همة ملل‌ متمدن‌ مرسوم‌ است‌ سخن‌ به‌ میان‌ آورد. ظاهراً ناصرالدین‌ شاه‌ این‌ پیشنهاد را پذیرفت‌ و دستور تدوین‌ آیین‌نامة مربوط به‌ آن‌ را صادر نمود. خود او از جملة اولین‌ كسانى‌ بود كه‌ پیش‌ از تدوین‌ آیین‌نامة سانسور گرفتار آن‌ شدند. از جمله‌ به‌ دستور شاه‌ نسخه‌های‌ كتاب‌ سرگذشت‌ خر یا منطق‌ الحمار را كه‌ وی‌ ترجمه‌ كرده‌ بود، جمع‌آوری‌ نمودند .
آثار: از اعتمادالسلطنه‌ آثار بسیاری‌ برجای‌ مانده‌ كه‌ بیشتر آنها به‌ چاپ‌ رسیده‌، و برخى‌ از شهرت‌ فراوان‌ برخوردار شده‌اند؛ اما چنانكه‌ اشاره‌ شد، مشهور است‌ كه‌ بیشتر نوشته‌های‌ او را كارمندان‌ زیردست‌ او در ادارة انطباعات‌ و دارالترجمه‌ نگاشته‌اند و او آنها را با نام‌ خود به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌. قزوینى‌ نخستین‌ دانشمندی‌ است‌ كه‌ به‌ صراحت‌ وی‌ را در جایگاه‌ اتهام‌ قرار داده‌. آگاهى‌ او از آن‌ نظر مهم‌ است‌ كه‌ وی‌ فرزند ملاعبدالوهاب‌ قزوینى‌ كارمند ادارة انطباعات‌ بود و با آن‌ مركز آمد و شد مداوم‌ داشت‌. به‌ تصریح‌ او: مطلع‌الشمس‌، المآثر و الا¸ثار، التدوین‌ فى‌ احوال‌ جبال‌ شروین‌، تاریخ‌ منتظم‌ ناصری‌، مرآت‌ البلدان‌، تاریخ‌ اشكانیان‌ و تاریخ‌ ساسانیان‌ از جمله‌ آثاری‌ است‌ كه‌ آنها را كسانى‌ چون‌ محمدحسین‌ فروغى‌، شمس‌العلما عبدالرب‌ آبادی‌، میرزا ابوالفضل‌ ساوجى‌ و چند تن‌ دیگر نوشته‌اند. به‌ گفتة همو این‌ نكته‌ كه‌ این‌ كتابها به‌ اعتمادالسلطنه‌ تعلق‌ ندارند، در تهران‌ مورد اتفاق‌ است‌، اما در بقیة نقاط ایران‌ آن‌ را نمى‌دانند. اما در اینكه‌ خاطرات‌ و خلسه‌ هر دو به‌ قلم‌ اوست‌، كسى‌ تردید نكرده‌ است‌. اینك‌ آثار مشهور به‌ نام‌ او، به‌ طور مختصر معرفى‌ شوند:
1. روزنامة خاطرات‌. این‌ كتاب‌ مفصل‌ مجموعة یادداشتهای‌ روزانة اعتمادالسلطنه‌ و مشتمل‌ بر حوادث‌ 15 سالة آخر زندگى‌ او، یعنى‌ از آغاز سال‌ 1298 تا 1313ق‌/1880 تا 1895م‌ است‌. نویسنده‌ در اكثر مواضع‌ این‌ اثر، نظریات‌ خود را دربارة شاه‌ و رجال‌ آن‌ عصر و دیگر دست‌ اندركاران‌ با وضوح‌ و از دید انتقادی‌ نوشته‌، و گاه‌ نیز تندترین‌ انتقادات‌ را متوجه‌ آنان‌ و حتى‌ خود نموده‌ است‌ .این‌ خاطرات‌ از نظر اشتمال‌ بر مطالب‌ نادر تاریخى‌، منبعى‌ سودمند برای‌ تاریخ‌ اواخر عهد ناصرالدین‌ شاه‌ است‌ و در آن‌ نكته‌های‌ خواندنى‌ دربارة رجال‌، وضع‌ اجتماعى‌ و زد و بندهای‌ سیاسى‌ آن‌ روزگار به‌ چشم‌ مى‌خورد. از این‌رو برای‌ پژوهش‌ در تاریخ‌ سیاسى‌ و اجتماعى‌ دورة قاجار مأخذی‌ قابل‌ توجه‌ و سودمند است‌. بخش‌ كوتاهى‌ از خاطرات‌ اعتمادالسلطنه‌ سالها پیش‌، و متن‌ كامل‌ آن‌ نخستین‌بار در 1345ش‌ به‌ كوشش‌ ایرج‌ افشار براساس‌ نسخة آستان‌ قدس‌ انتشار یافته‌ است‌.
2. تاریخ‌ منتظم‌ ناصری‌. این‌ كتاب‌، تاریخ‌ عمومى‌ ایران‌ و دیگر كشورهای‌ جهان‌ از سال‌ اول‌ هجرت‌ تا 1300ق‌/622 تا 1883م‌ است‌ و در 3 مجلد به‌ این‌ شرح‌ تنظیم‌ شده‌ است‌: ج‌ 1: حاوی‌ وقایع‌ سالهای‌ اول‌ تا 656ق‌/622 تا 1258م‌ به‌ انضمام‌ تقویم‌ سال‌ خورشیدی‌ و نیز راهنمای‌ دربار سلطنتى‌ قاجار. این‌ مجلد در 1298ق‌ نخستین‌بار در حیات‌ مؤلف‌ چاپ‌ شده‌ است‌؛ ج‌ 2: مشتمل‌ بر حوادث‌ سال‌های‌ 657 تا 1194ق‌/ 1259 تا 1780م‌ و در 1299ق‌ به‌ چاپ‌ سنگى‌ رسیده‌ است‌؛ ج‌ 3: رویدادهای‌ عصر قاجار از 1194 تا 1300ق‌/1780 تا 1883م‌ به‌ ضمیمة تقویم‌ سال‌ 1300ق‌ است‌ و در همین‌ سال‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. تاریخ‌ منتظم‌ ناصری‌ از جملة معدود كتابها به‌ فارسى‌ است‌ كه‌ در آن‌ وقایع‌ به‌ صورت‌ سال‌ به‌ سال‌ نوشته‌ شده‌، و آنگاه‌ نخستین‌بار تاریخ‌ آسیا و اروپا تؤم‌ آمده‌ است‌. این‌ كتاب‌ از اشتباه‌ و لغزش‌ خالى‌ نیست‌، اما در مجموع‌ اثری‌ تازه‌ و ابتكاری‌ است‌ و پیش‌ از آن‌ كسى‌ در ایران‌ به‌ این‌ سبك‌ كتاب‌ تاریخى‌ ننوشته‌ بود، ولى‌ از نظر محتویات‌ تازگى‌ در آن‌ به‌ چشم‌ نمى‌خورد.
3. خلسه‌ یا خواب‌نامه‌، از جمله‌ كتابهایى‌ است‌ كه‌ بى‌شك‌ به‌ قلم‌ اعتمادالسلطنه‌ است‌ و وی‌ آن‌ را در 1309ق‌ نوشته‌ است‌. نویسنده‌ چون‌ یارای‌ آن‌ را نداشته‌ كه‌ اندیشه‌ها و مكنونات‌ قلبى‌ خود را دربارة سیاستمداران‌ وقت‌ مستقیم‌ و آشكارا بیان‌ كند، چنین‌ وانمود كرده‌ كه‌ در حالت‌ خواب‌ و بیداری‌، پادشاهان‌ ایران‌، 11 نفر از صدراعظمهای‌ دورة قاجار از میرزا ابراهیم‌خان‌ اعتمادالدوله‌ تا اتابك‌ امین‌السلطان‌ را به‌ بازپرسى‌ كشیده‌، دربارة آنها داوری‌ مى‌كنند؛ به‌ خصوص‌ بخش‌ مهم‌ آن‌ به‌ محاكمه‌ و بازجویى‌ از اتابك‌ اختصاص‌ دارد. نثر خلسه‌ بر روی‌ هم‌ ساده‌ و روان‌ و تا اندازه‌ای‌ پخته‌ است‌ و البته‌ جای‌ جای‌ جمله‌ها در هم‌ ریخته‌ و نارساست‌. نویسنده‌ امثال‌ و اصطلاحات‌ مردم‌ كوچه‌ و بازار را گاه‌ با زبردستى‌ به‌ كار برده‌، و بر لطف‌ كلام‌ افزوده‌ است‌. خلسه‌ نخستین‌بار در 1324ش‌ به‌ كوشش‌ محمد شهید نورایى‌ در مشهد چاپ‌ شد، سپس‌ محمود كتیرایى‌ دوباره‌ آن‌را تصحیح‌ كرد و در 1348ش‌ به‌ چاپ‌ رساند.
4. مرآت‌ البلدان‌، از جمله‌ آثار مشهور و مهم‌ اعتمادالسلطنه‌ است‌ كه‌ آن‌را در 4 مجلد تألیف‌ كرده‌ است‌. مرآت‌ البلدان‌ مجموعه‌ای‌ الفبایى‌ در جغرافیای‌ ایران‌ و مشتمل‌ بر آگاهیهای‌ ارزنده‌ دربارة شهرها و روستاهای‌ آن‌ است‌. این‌ اطلاعات‌ متعاقب‌ بخشنامه‌ای‌ فراهم‌ آمد كه‌ دولت‌ خطاب‌ به‌ حاكمان‌ و فرمانروایان‌ ایالات‌ و ولایات‌ ایران‌ صادر كرد و براساس‌ آن‌ دانشمندان‌ و محققان‌ هر دیار موظف‌ به‌ گردآوری‌ اطلاعاتى‌ دربارة محل‌ اقامت‌ خود شدند. آنان‌ گذشته‌ از تدوین‌ مطالب‌ مندرج‌ در منابع‌ كهن‌ به‌ تحقیقات‌ میدانى‌ در هر محل‌ دست‌ زدند. از مجموع‌ این‌ گزارشها 10 مجلد نسخة عظیم‌ خطى‌ فراهم‌ آمد كه‌ هر بخش‌ به‌ خط گردآورنده‌ بود. این‌ دفاتر در مجلدات‌ بزرگى‌ جای‌ گرفت‌ كه‌ اكنون‌ برجای‌ مانده‌ است‌. بنیاد تألیف‌ مرآت‌ البلدان‌ براساس‌ همین‌ یادداشتها و اسناد بود و اعتمادالسلطنه‌ نیت‌ آن‌ داشت‌ كه‌ یك‌ دوره‌ فرهنگ‌ جغرافیایى‌ برای‌ ایران‌ فراهم‌ آورد. مرآت‌ البلدان‌ در سالهای‌ 1294 تا 1297ق‌ در تهران‌ با قطع‌ رحلى‌ چاپ‌ سنگى‌ شد. در سالهای‌ اخیر مجلدات‌ مرآت‌ البلدان‌ با تصحیح‌ مجدد و مقدمه‌ و تعلیقات‌ به‌ اهتمام‌ عبدالحسین‌ نوایى‌ و هاشم‌ محدث‌ تجدید چاپ‌ شده‌ است‌. بجز مباحث‌ جغرافیایى‌، اعتمادالسلطنه‌ گاه‌ در این‌ كتاب‌ به‌ درج‌ پاره‌ای‌ وقایع‌ تاریخى‌ معاصر نیز پرداخته‌ است‌.
5. صدر التواریخ‌، سرگذشت‌ صدراعظمهای‌ دورة قاجار از آغاز تا اواخر روزگار ناصرالدین‌ شاه‌، یعنى‌ احوال‌ 11 تن‌ از میرزا ابراهیم‌ كلانتر تا میرزا على‌اصغر امین‌ السلطان‌ را در بردارد. اعتمادالسلطنه‌ این‌ كتاب‌ را به‌ خواست‌ امین‌السلطان‌ فراهم‌ آورد. برخى‌ گفته‌اند كه‌ این‌ اثر از تألیفات‌ میرزا محمدحسین‌ فروغى‌ با دستیاری‌ غلامحسین‌خان‌ ادیب‌ الملك‌ است‌؛ چنانكه‌ در حاشیة صفحه‌ یكى‌ از نسخه‌های‌ خطى‌ آن‌ محمدعلى‌ فروغى‌ طى‌ یادداشتى‌ این‌ اثر را از پدر خود دانسته‌ است‌. این‌ كتاب‌ به‌ تصحیح‌ محمد مشیری‌ در 1349ش‌ چاپ‌ و در 1357ش‌ تجدید طبع‌ شده‌ است‌.
6. المآثر و الا¸ثار، تاریخ‌ دوران‌ ناصرالدین‌ شاه‌ و احوال‌ فرزندان‌ و همسران‌ و سران‌ لشكر و فرمانروایان‌ روزگار او به‌ انضمام‌ شرح‌ رویدادهای‌ سیاسى‌ و جنگها و دیگر حوادث‌ آن‌ عصر است‌. این‌ كتاب‌ در 16 باب‌، نخستین‌ بار در 1307ق‌ به‌ روزگار حیات‌ مؤلف‌ به‌ چاپ‌ رسید  و در 1348ش‌ در تهران‌ تجدید طبع‌ شد. در سالهای‌ اخیر چاپ‌ منقحى‌ از آن‌ به‌ اهتمام‌ ایرج‌ افشار عرضه‌ شده‌ است‌. به‌ گفتة محمد قزوینى‌ سراسر این‌ اثر از ابتدا تا انتها از آثار قلمى‌ شمس‌العلماء عبدالرب‌ آبادی‌ است‌.
7. مطلع‌ الشمس‌، در تاریخ‌ مشهد و ایالت‌ خراسان‌. ظاهراً بخش‌ اعظم‌ این‌ كتاب‌ نیز به‌ قلم‌ شمس‌العلماء عبدالرب‌ آبادی‌ است‌، مگر زندگى‌نامه‌، شعر و برخى‌ جزئیات‌ دیگر كه‌ آن‌ را محمدحسین‌ فروغى‌ و دیگران‌ نگاشته‌اند .مطلع‌الشمس‌ در 3 مجلد به‌ قطع‌ رحلى‌ در تهران‌ از 1300 تا 1302ق‌ به‌ چاپ‌ سنگى‌ رسیده‌ است‌. در پایان‌ جلد اول‌ آن‌، فهرست‌ كتابخانة آستان‌ قدس‌ رضوی‌ ضمیمه‌ شده‌، و ظاهراً این‌ فهرست‌ از جمله‌ نخستین‌ فهارس‌ كتب‌ خطى‌ كتابخانه‌ها در ادوار اخیر است‌. مطلع‌ الشمس‌ در 1362ش‌ به‌ صورت‌ افست‌ تجدید چاپ‌ شد.
8. التدوین‌ فى‌ جبال‌ شروین‌، در تاریخ‌ و جغرافیای‌ طبرستان‌ قدیم‌ است‌ و مشتمل‌ بر دیباچه‌ و یك‌ مقدمة علمى‌. در این‌ مقدمه‌ راجع‌ به‌ اصل‌ و نژاد سكنة قدیم‌ طبرستان‌ و زبان‌ آنها و جغرافیای‌ كنونى‌ سوادكوه‌ و خلاصة حوادث‌ تاریخ‌ مازندران‌ و علما و رجال‌ آن‌ نواحى‌ سخن‌ رفته‌ است‌. یك‌ جدول‌ هم‌ دربارة حكمرانان‌ مازندران‌ ضمیمة این‌ قسمت‌ است‌. به‌ گفتة كسروی‌، مؤلف‌ همة مطالب‌ این‌ اثر را از كتب‌ و منابع‌ خارجى‌ اقتباس‌ كرده‌، و گاه‌ در ترجمة اسامى‌ مرتكب‌ اشتباه‌ شده‌ است‌ ؛ اما قزوینى‌ آورده‌ است‌ كه‌ بیشتر این‌ كتاب‌ نیز به‌ قلم‌ محمدحسین‌ فروغى‌ است‌. این‌ كتاب‌ در 1311ق‌ به‌ خط محمدصادق‌ تویسركانى‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
9. خیرات‌ حسان‌، زندگى‌نامة زنان‌ اسلام‌ و نمونة اشعار زنان‌ شاعر جهان‌ اسلام‌ است‌. اعتمادالسلطنه‌ این‌ كتاب‌ را از اثری‌ تركى‌ به‌ نام‌ مشاهیر النسوان‌ كه‌ نوشتة محمد ذهنى‌ است‌، ترجمه‌ كرد و در 3 جلد، آن‌را در میان‌ سالهای‌ 1304 تا 1307ق‌ به‌ چاپ‌ رساند و بعدها در 1311 و 1312ق‌ در حیات‌ خود تجدید چاپ‌ كرد. ظاهراً این‌ كتاب‌ تنها اثر مؤلف‌ است‌ كه‌ در دوران‌ زندگى‌ خود آن‌را تجدید طبع‌ كرده‌ است‌ و معلوم‌ مى‌شود كه‌ جامعة كتاب‌ خوان‌ آن‌ روزگار از آن‌ استقبال‌ كرده‌اند.
10. دُرر التیجان‌ فى‌ تاریخ‌ بنى‌ اشكان‌، در تاریخ‌ سلسلة اشكانى‌ است‌ كه‌ در آن‌ روزگار اطلاعات‌ بسیار محدودی‌ از آنان‌ در دست‌ بود. قزوینى‌ گوید كه‌ درر التیجان‌ را نیز محمدحسین‌ فروغى‌ ترجمه‌ و تألیف‌ كرده‌ است‌. درر التیجان‌ در سالهای‌ 1308 تا 1311ق‌ در 3 مجلد در تهران‌ به‌ چاپ‌ سنگى‌ رسیده‌ است‌.
11. حجة السعادة فى‌ حجة الشهادة. این‌ كتاب‌ دربارة حوادث‌ تاریخى‌ مربوط به‌ واقعة شهادت‌ امام‌ حسین‌(ع‌) است‌ كه‌ در 1304ق‌ در تهران‌ و در 1310ق‌ در تبریز به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
12. اوزان‌ و مقادیر، رساله‌ای‌ در باب‌ مقیاس‌ اوزان‌ و مقادیر در حجم‌ و كیل‌ و سطح‌. این‌ رساله‌ در 3 فصل‌ است‌: 1. تواریخ‌ قدیمه‌ و جدیده‌؛ 2. اصول‌ قوانین‌ اوزان‌ و مقادیر؛ 3. قانون‌ نگارنده‌ برای‌ اوزان‌ و مقادیر، و در پایان‌ نتیجة خیال‌ نگارنده‌ در 6 فصل‌ كه‌ طى‌ آن‌ پیشنهادهای‌ خود را ارائه‌ داده‌ است‌ .نسخة خطى‌ آن‌ در كتابخانة ملى‌ ملك‌ موجود است‌.
13. سفرنامة ناصرالدین‌شاه‌ به‌ خراسان‌، یادداشتهای‌ مربوط به‌ دومین‌ سفر ناصرالدین‌ شاه‌ به‌ مشهد است‌ كه‌ در 1300ق‌ به‌ خط محمدرضا كلهر به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
14. سفرنامة ناصرالدین‌ شاه‌ به‌ مازندران‌، در 1314ق‌ در تهران‌ چاپ‌ سنگى‌ شد.
15. «رساله‌ دربارة خانقاه‌ و مقبرة صدرالدین‌ ابراهیم‌ بن‌ سعدالدین‌ حموئى‌ جوینى‌». خانقاه‌ مذكور در نزدیكى‌ تهران‌ است‌. متن‌ این‌ رساله‌ را احمد گلچین‌ معانى‌ تصحیح‌ كرده‌، و در مجلة دانشكدة ادبیات‌ و علوم‌ انسانى‌ مشهد  به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌.
16. تطبیق‌ لغات‌ جغرافیایى‌ قدیم‌ و جدید، در 3 جلد كه‌ در تهران‌ (1308 تا 1311ق‌) به‌ چاپ‌ سنگى‌ رسیده‌ است‌. این‌ كتاب‌ در سالهای‌ اخیر تجدید چاپ‌ شده‌ است‌.
17. سرگذشت‌ خر. این‌ كتاب‌ رمان‌ مانند، ترجمة یك‌ اثر فرانسوی‌ است‌ با تبدیل‌ اسامى‌ فرانسوی‌ به‌ ایرانى‌ و افزودن‌ اشاره‌های‌ تلخ‌ انتقادی‌ از اوضاع‌ سیاسى‌ و اجتماعى‌ ایران‌. احتمالاً اعتمادالسلطنه‌ آن‌ را در انتقاد از سیاستهای‌ امین‌السلطان‌ ترجمه‌ و عرضه‌ كرده‌ است‌. از این‌رو، ناصرالدین‌ شاه‌ در ابتدا حكم‌ به‌ توقیف‌ آن‌ داد. از این‌ كتاب‌ با نامهای‌ الحمار یحمل‌ اسفاراً و منطق‌ الحمار و منطق‌ الوحش‌ نیز یاد شده‌ است‌. این‌ كتاب‌ در تهران‌ (1306ق‌) بدون‌ قید نام‌ نویسنده‌ چاپ‌ سنگى‌ شده‌ است‌.
18. «رساله‌ در شجرة اتراك‌»، كه‌ در آن‌ نویسنده‌ محض‌ تملق‌، نسبت‌ شاهان‌ قاجار را به‌ اشكانیان‌ رساند، اما مقبول‌ طبع‌ ناصرالدین‌ شاه‌ واقع‌ نشد. این‌ رساله‌ در مجموعة كتابهای‌ محسن‌ فروغى‌ شناسایى‌ شده‌ است‌.
19. كتابچة انحصار توتون‌ و تنباكو. این‌ رساله‌ را در 1303ق‌ و ضمن‌ حوادث‌ مربوط به‌ جریان‌ تنباكو نگاشته‌ است‌.
20. جغرافى‌ طالقان‌. این‌ كتاب‌ را اعتمادالسلطنه‌ شخصاً در 1301ق‌ گردآوری‌ و تدوین‌ كرده‌، و اطلاعات‌ مربوط به‌ جغرافیای‌ قدیم‌ و جدید طالقان‌ را همراه‌ با احوال‌ دانشمندان‌ آنجا بر آن‌ افزوده‌ است‌ .این‌ رساله‌ هنگام‌ سفر نویسنده‌، همراه‌ شاه‌، به‌ آن‌ نواحى‌ تألیف‌ شده‌ است‌ و نسخة خطى‌ آن‌ در كتابخانة ملى‌ است‌. این‌ رساله‌ به‌ ضمیمة كتاب‌ فشندك‌ در 1341ش‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
21. «قلعة نور»، متن‌ تصحیح‌ شدة آن‌ همراه‌ با حواشى‌ و تعلیقات‌ در 1335ش‌ در مجلة یغما  چاپ‌ شده‌ است‌.
22. سرگذشت‌ مترس‌ هورتستت‌ انگلیسى‌، كه‌ آن‌ را از تركى‌ به‌ فارسى‌ ترجمه‌، و در 1304ق‌ چاپ‌ كرده‌ است‌. این‌ كتاب‌ با عنوان‌ سرگذشت‌ خانم‌ انگلیسى‌ در بلوای‌ هند نیز در 1318ق‌ در بمبئى‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
23. سیاحت‌نامة كاپیتان‌ آتراس‌ به‌ قطب‌ شمال‌، ترجمه‌ای‌ از اثر ژول‌ ورن‌ كه‌ در 1311ق‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌، و در 1321ق‌ به‌ كوشش‌ احمد مستوفى‌ تجدید طبع‌ شده‌ است‌.
24. طبیب‌ اجباری‌، ترجمه‌ای‌ از اثر مولیر كه‌ نخستین‌بار در 1322ق‌ در تهران‌ چاپ‌ شد.
25. عروس‌ اجباری‌، ترجمه‌ای‌ از اثر مولیر كه‌ در 1328ق‌ در تهران‌ به‌ چاپ‌ رسید.
26. كاداستره‌، ممیزی‌ املاك‌ و اراضى‌ و شمار نفوس‌ كه‌ آن‌ را از فرانسه‌ ترجمه‌ كرده‌، و در 1307ق‌ به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌.
27. گرامر، چاپ‌ تهران‌ (1293ق‌).
28. كشف‌ المطالب‌، به‌ ضمیمة قرآن‌ در 1353ق‌ چاپ‌ شده‌ است‌.
29. فلاحت‌ و باغبانى‌، در تهران‌ (1328ق‌) چاپ‌ شده‌ است‌.
30. نفع‌ اللسان‌ (لغت‌ فارسى‌ و فرانسه‌)، در سالهای‌ 1294 و 1299ق‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
31. وقایع‌ عظیمه‌، از بدو خلقت‌ تا زمان‌ ختمى‌ مرتبت‌.
32. تاریخ‌ فرانسه‌، در تهران‌ (1312ق‌) به‌ چاپ‌ سنگى‌ رسیده‌ است‌.
33. آئینة سكندری‌، در شرح‌ حال‌ الكساندر سوم‌ امپراتور روسیه‌ و پدران‌ وی‌. نسخه‌ای‌ از آن‌ كه‌ در 1313ق‌ به‌ دست‌ محمد بن‌ محمدقلى‌ قزوینى‌ كتابت‌ شده‌، در آستان‌ قدس‌ رضوی‌ موجود است‌.
34. تاریخ‌ انكشاف‌ ینگى‌ دنیا، در تهران‌ (1288ق‌) چاپ‌ شده‌ است‌.
35. رذائل‌ مردم‌ انگلیس‌. این‌ كتاب‌ از متن‌ انگلیسى‌ ترجمه‌ شده‌ است‌.
36. تاریخ‌ بابل‌ و نینوا، در بمبئى‌ (1311ق‌) چاپ‌ گردیده‌ است‌.
37. تاریخ‌ هرودت‌.
38. حدیقة فصاحت‌، منتخب‌ سفرنامة اروپای‌ ناصرالدین‌شاه‌ و تاریخ‌ ساسانیان‌ و سرگذشت‌ یك‌ خانم‌ انگلیسى‌. این‌ كتاب‌ در كلكته‌ (1905 و 1908م‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
39. راه‌ نجات‌، در تهران‌ چاپ‌ سنگى‌ شده‌ است‌.
40. سرگذشت‌ مادموازل‌ مونت‌ پانسیو، جلد اول‌ این‌ ترجمه‌ در 1312ق‌ در تهران‌ به‌ چاپ‌ رسید.
افزون‌ بر آثار مفصل‌ یاد شده‌، چندین‌ روزنامه‌ و نشریه‌ زیر نظر اعتمادالسلطنه‌ منتشر مى‌شده‌ است‌. از جمله‌ باید از روزنامه‌های‌ اطلاع‌ و ایران‌ نام‌ برد كه‌ وی‌ شخصاً مدیریت‌ آنها را برعهده‌ داشت‌. او در 1288ق‌ كه‌ شاه‌ ادارة روزنامه‌ها را از اعتضادالسلطنه‌ بازپس‌ گرفت‌، مسئوولیت‌این‌ مهم‌را عهده‌دار شد و در همین‌سال‌ 3 روزنامةدیگر،یعنى‌ دولتى‌، ملتى‌ و علمى‌ را تعطیل‌، و به‌ جای‌ آنها روزنامة ایران‌ را (هفته‌ای‌ 3 بار) منتشر كرد (صدر هاشمى‌، 1/194، 305). از روزنامه‌های‌ دیگر كه‌ وی‌ منتشر كرده‌، از مریخ‌ در سالهای‌ 1296-1297ق‌، و شرف‌ در سالهای‌ 1300-1309ق‌ مى‌توان‌ نام‌ برد.
مآخذ: آدمیت‌، فریدون‌، اندیشة ترقى‌ و حكومت‌ قانون‌، عصر سپهسالار، تهران‌، 1351ش‌؛ آرین‌پور، یحیى‌، از صبا تا نیما، تهران‌، 1355ش‌؛ آستان‌ قدس‌، فهرست‌؛ استوری‌، چارلز، ادبیات‌ فارسى‌، تحریر روسى‌ برگل‌، ترجمة یحیى‌ آرین‌پور و دیگران‌، تهران‌، 1362ش‌؛ اعتمادالسلطنه‌، محمدحسن‌، جغرافى‌ طالقان‌، تهران‌، 1301ق‌؛ همو، روزنامة خاطرات‌، به‌ كوشش‌ ایرج‌ افشار، تهران‌، 1345ش‌؛ افشار، ایرج‌، «اجمالى‌ در احوال‌ مؤلف‌»، روزنامة خاطرات‌ «نكته‌ای‌ در باب‌ اعتمادالسلطنه‌»، راهنمای‌ كتاب‌، تهران‌، 1347ش‌، س‌ 11؛ امین‌الدوله‌، على‌، خاطرات‌ سیاسى‌، به‌ كوشش‌ حافظ فرمانفرماییان‌، تهران‌، 1341ش‌؛ بامداد، مهدی‌، تاریخ‌ رجال‌ ایران‌، تهران‌، 1357ش‌؛ براون‌، ادوارد، انقلاب‌ ایران‌، ترجمة احمد پژوه‌، تهران‌، 1338ش‌؛ خان‌ ملك‌ ساسانى‌، احمد، سیاستگران‌ دورة قاجار، تهران‌، 1338ش‌؛ شرف‌، تهران‌، 1301ق‌، شم 81؛ صدرهاشمى‌، محمد، تاریخ‌ جرائد و مجلات‌ ایران‌، اصفهان‌، 1363ش‌؛ صفایى‌، ابراهیم‌، اسناد سیاسى‌، تهران‌، 1352ش‌؛ ظل‌السلطان‌، مسعود میرزا، تاریخ‌ مسعودی‌، تهران‌، 1363ش‌؛ قزوینى‌، محمد، «وفیات‌ معاصرین‌»، یادگار، تهران‌، آبان‌ 1327، س‌ 5، شم 3؛ همو، یادداشتها، به‌ كوشش‌ ایرج‌ افشار، تهران‌، 1358ش‌؛ كتیرایى‌، محمود، تعلیقات‌ بر خلسة اعتمادالسلطنه‌، تهران‌، 1348ش‌؛ كسروی‌، احمد، كاروند، به‌ كوشش‌ یحیى‌ ذكاء، تهران‌، 1356ش‌؛ مستوفى‌، عبدالله‌، شرح‌ زندگانى‌ من‌، تهران‌، 1341ش‌؛ مشار، خانبابا، فهرست‌ كتابهای‌ چاپى‌ فارسى‌، تهران‌، 1350ش‌؛ همو، مؤلفین‌ كتب‌ چاپى‌ فارسى‌ و عربى‌، تهران‌، 1340ش‌؛ مشیری‌، محمد، مقدمه‌ بر صدر التواریخ‌ اعتمادالسلطنه‌، تهران‌، 1357ش‌؛ ملك‌، خطى‌؛ منزوی‌، خطى‌؛ مینوی‌، مجتبى‌، «سرگذشت‌ خر»، راهنمای‌ كتاب‌، تهران‌، 1354ش‌، س‌ 18، شم 7-9؛ ناظم‌الاسلام‌ كرمانى‌، محمد، تاریخ‌ بیداری‌ ایرانیان‌، به‌ كوشش‌ على‌اكبر سعیدی‌ سیرجانى‌، تهران‌، 1357ش‌؛ نوایى‌، عبدالحسین‌، پیش‌گفتار مرآت‌ البلدان‌ اعتمادالسلطنه‌، تهران‌، 1367ش‌؛ وحید، تهران‌، 1353ش‌، س‌ 14، شم 201؛ هدایت‌، مهدیقلى‌، گزارش‌ ایران‌، به‌ كوشش‌ محمدعلى‌ صوتى‌، تهران‌، 1363ش‌.
سیدعلى‌ آل‌داود
منبع: cgie.org.ir
<
لیلا شهبازیان

30 مهر1391 02:29

اطلاعات نظر
  • گروه کاربری: ميهمان
  • تاريخ عضويت: --
  • وضعيت در سايت:
  • خبر
  • نظر
من یک شهروند مراغه ای هستم.از اینکه اغلب شاعران مراغه ای را معرفی کرده ایدممنونم
ولی....
من شاعری روشن دل به نام:"محمد تقی سیری"میشناسم که در روستای حاجی کندی زاده شده
لطفا مطلبی از ایشان و درصورت امکان زندگینامه ی ایشان را نیز در سایت بگذاریید
"ممنون از زحمات بیکرانتان"
<
Sardabir

30 مهر1391 18:30

اطلاعات نظر
  • گروه کاربری: مدیر پرتال
  • تاريخ عضويت: 24.07.1389
  • وضعيت در سايت: آفلاين
  • خبر
  • نظر
خانم شهبازیان ممنون از اینکه نظر دادین در صورت امکان زندگینامه اقای محمد تقی سیری را به ایمیل اینجانب ارسال تا به اسم خود شما در سایت گذاشته شود jafar.farabi@yahoo.com

ارسال نظر

نام:*
ايميل:
متن نظر:
کد امنيتی: *
عکس خوانده نمی شود