جایگاه مراغه در بین ادیان

 

جایگاه مراغه در بین ادیان
چکیده:
 
بی تردید، دین همواره عامل پیوند قوی میان بشریت در طول زندگی بوده است. با گذشت زمان، سوالات بسیار زیادی در زمینه ی دین و مسایل دینی برای بشر مطرح گردیده و بشر در جریان زندگی خویش، به بهانه های مختلف شاهد پدیده های طبیعی و غیر طبیعی متعددی بوده است که خود برای وی سوال برانگیز بوده اند و موجب پیدایش باورداشت ها و عملکرد های خاصی گردیده اند. یکی از جاهای که بتوان در آن آثاری از ادیان را مشاهده کرد و درباری آنها مطالعه کرد شهر مراغه است، که آثاری از ادیانی چون: مهرپرستی، زرتشتی، مسیحیت باقی مانده است. در این مقاله سعی شده که به معرفی آثار باقی مانده از این ادیان پرداخته شود، که روزگاری در این شهر سکونت داشتند که به مرور زمان جایگاه خود را از دست دادند.
 
واژگان کلیدی: دین، مراغه، مهرپرستی، زرتشتی، مسیحیت.
 
مقدمه
 
درجستجوی مراغه،اولین بار به گفته بطلیموس استناد می شود که دریاچه اورمیه به علت واقع شدن درکرانه غربی «مارگیانه» (مراغه) به نام دریاچه مارگیانه ذکر نموده است. بدین ترتیب قدمت این شهر به سان قبل ازمیلاد مسیح می رسد. دیاکونوف با استفاده از مندرجات الواح آشوری از وجود یک پادشاهی نیمه مستقل به نام «اوئیشدیش» یا «ویشدیش» در سده هشتم قبل از میلاد در حدود ناحیه مراغه کنونی(دیاکنوف،1377، 194). و در جوار قلمرو دولت ماننا و تحت نفوذ آن خبر داده است. اما هیچ نشانهای از قرارگاه و مرکز این دولت محلی باستانی در دست نیست. در سال ۳۶ پیش از میلاد، مارک آنتونی، سردار روم پایتخت آتروپاتکان، شهری به نام «فراعته» یا «فراسپا» را که دارای استحکامات تدافعی خوبی بوده است محاصره کرده بوده است که در نهایت مغلوب مقاومت آتروپاتها و پارتیان شد و عقبنشینی کرد. شهر نامبرده به احتمال زیاد مراغه کنونی بوده است(مروارید، 1372، 63).

 همچنین در نوشته های مورخین وجغرافی دانان  بعد از اسلام، به نام مراغه وحوادثی که به آن مربوط بوده زیادبرمی خوریم.بنابراین مسلم است که شهرمراغه ازشهرهای بسیارقدیمی ایران است ورویدادهای تاریخی زیادی رادرخود جای داده است، لیکن هیچگاه قدمت آن به دوران فرمانروایی ایلخانان مغول که مدتی این شهر را به پایتختی خودبرگزیده بودند نرسیده است.ابتدا درسال  123هجری قمری سردار عرب«مروان ابن احمد» دربازگشت ازمغان دراین شهراقامت گزید وبه آبادانی آن همت گماشت.در زمان جنگهای اعراب با«بابک خرمدین»این شهر پناهگاه قشون اعراب گردیده درفاصله سالهای 332 تا434 هـ.ق این شهردر دست دیلمیان بود دراین سال زلزله سختی روی دادکه خرابی بسیاردر شهرمراغه بجاگذاشت. تا اینکه ازسال 466مراغه جزءقلمرو سلجوقیان گردید وایشان کم وبیش درآبادانی  شهرکوشیدند.در سال522خوارزمشاهیان بدان دست یافتند درسال528 ه.ق به دست سپاهیان مغول تاراج شد وبعد از656 هـ.ق که توسط هلاکوخان مغول به پایتختی انتخاب گردید روبه رونق وآبادانی نهاد.در دوران صفوی به ویژه به امرشاه طهماسب اول مساجد،مدارس وبسیاری بناهای عام المنفعه دراین شهر ایجادگردید در دوران قاجار واز زمان حکومت عباس میرزا نائب السلطنه،حکومت مراغه وحوالی آن به احمدخان مقدم وخاندان او واگذارگردید وتا پایان سلسله قاجار ایشان برمراغه فرمانروایی داشتند (مروارید،1372، 343).    

وجه تسمیه مراغه
 
درمورد وجه تسمیه مراغه عقاید ونظرات مختلفی بیان شده است. در زبان ترکی(مارا)به معنی جایگاه ومکان وسرزمین است و(آغا) نیزبه معنی بزرگ، ارباب وخان می باشد بنابراین کلمه مراغه دراصل (مراغا)بوده و سپس دراثرگذشت زمان به ماراغا تبدیل شده است. لازم به ذکر است که قبل ازاستیلای اعراب این شهربه نام دیگری ازجمله افراره رود، افرازه روم، افراهروذ، افرازه رود ، افرازهارود ، امداد رود. مراغه بعد از استیلای اعراب مراوا یا ماراوا بلاخره ماراغا (مروارید،1372، 67).  واژه مراغه که آن را مشتق از کلمه مرغ می دانند نشان از طبیعت وسرسبز منطقه درگذشته دارد این واژه حداقل 1400سال قبل به کارمی رودهمزمان با ورود اعراب که شرایط اقلیمی و  پوشش گیاهی منطقه رابیان می دارد. بر اساس نظر جغرافی نویسان عرب در سال ۱۲۳ هجری، سپاه مروان ابن محمد، والی ارمنستان و آذربایجان موقع بازگشت از جنگ مغان در این شهر توقف کرده و به مناسبت اینکه چهارپایان سپاه در خاک آن محل می غلتیدند آن را «قریةالمراغه» (به عربی: مراغة) به عربی به معنای «محل غلتیدن چهارپایان» است) نامیده اند. احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان مینویسد: «بیگمان درستِ این نام مراوا یا ماراوا بوده و از اینرو معنی آن را جایگاه ماد توان پنداشت.(کسروی، 1317، 22). ویلسون، سیاح انگلیسی در سفرنامه هاش لفظ مراغه را برداشتی از نام یک اسقف مشهور نسطوری به نام ماراغا می پندارد.برخی محققان نام مراغه را با مارکیانا که در کتاب تعلیمات جغرافیایی بطلمیوس به دریاچه ارومیه اطلاق شده، مرتبط می دانند. به عقیده دکتر عیسی بیگلو «پس از تسلط ترکان بر آذربایجان و رواج ترکی در این سرزمین نام مراغه از نام ترکی ترکیب یافت؛ در زبان ترکی، مارا به معنی جایگاه، مکان و سرزمین است. و آغا نیز در این زبان به معنی بزرگ، ارباب، خان و امیر است. بنابراین کلمه مراغه در اصل ماراآغا و به معنی جایگاه بزرگان و خوانین بوده است سپس در اثر گذشت زمان به ماراغا و مراغه تبدیل شده است. با توجه به اینکه از روزگاران قدیم، شهرستان مراغه یکی از مناطق آباد و پرجمعیت و مهم آذربایجان بوده است و مورد توجه اشراف و بزرگان و امرا قرار می گرفت، این نام بی مناسبت نبوده است.»(مروارید، 1372، 67).
 
ادیانی که آثاری از آنها در مراغه باقی مانده است:
 
 مهرپرستی
 
از جمله ایزدانی که در ایران باستان به ستایش پرداخته شده، مهر یا میترا می باشد که این ایزد روزگاری بس فراتر از عصر زرتشتی مورد تقدس واقع شده بود (رضی، 1381، ص 54). اهمیت مهر چنان بود که دارای شهرتی جهانگیر می شود و در عصر حاضر تحقیقات ارزنده ای درباره ی زندگی و آیین او شده است. مهر در اوستا و کتیبه های هخامنشی میثرَ(Mithra) و در سانسکریت میترا(Mitra) آمده است. و در پهلوی میترَ شده که امروزه مهر می گوییم(پورداوود، 1377، ص 492). این نام دارای معانی چون: عهد و پیمان، دوستی، خورشید بکار می رود. در ضمن نام هفتمین ماه سال نیز مهر است. پس از ظهور زرتشت، بنا بر آموزه های دینی او، ایزدان قبل از او به عنوان خدایان گمراه کننده یا دیوان یاد شدند، ولی مهر تقدس خود را حفظ نمود و وارد دین زرتشتی شد و در رتبه ی پایین تر از اهورامزدا قرار گرفت. اهمیت مهر در دین زرتشتی به حدی بود که یشت دهم اوستا بنام او اختصاص یافت، که به طور خلاصه چنین است: میثَری دارنده ی میدان های فراخ را ستایش می کنیم. راست سخن است. چون به رزمگاه در آید، با هزار گوش خوب ساخته، ده هزار چشم بلند، پیرامون را جست و جو گر، نیرومند، بدون خواب، همیشه بیدار ...(رضی، 1381، ص 54-55). یا« در میان وفا شناسان، وفاشناس ترین؛ در میان دلیران، دلیرترین؛ در میان گشایش دهندگان، گشایش دهنده است. کسی که گله و رمه می دهد. کسی که زندگی بخشد.(پورداوود، 1377، ص 457). در گفتار اخیر به بخشندگی و وفادار بودن به عهد و پیمان او پی می بریم. مارتین ورمازرن(Vermaseren) در کتاب خود چنین بیان می کند: «...در آیین مهری یکی از مراحلی که سالک باید از آن بگذرد، مرحله ی سربازی است... بنابراین اگر در میان لشگریان رومی در هر مقام و منصبی که بودند گاهی هم اصلاً شرقی بودند، علاقه ای به میترا احساس می شد، مایه ی تعجب نباید باشد. نزد همه ی کسانی که در زیر پرچم عقاب ارتش روم گرد می آمدند عقیده بر این جاری بود، که مورد حمایت میترا باشند. عوامل مهمی در انتشار دین مهری در رسمیت یافتن آن در نزد رومی ها بود.(ورمازرن، 1345، ص 47-48). آيين مهر پرستي بعدها در آغاز قرن اول مسيحي توسط مبلغين ايراني و مخصوصاً سربازاني كه در جنگهاي ايران و روم شكست داشتند در امپراطوري روم اشاعه يافت و تمامي جنوب اروپا را فرا گرفت، اين آيين تا اواخر قرن چهارم ميلادي در اروپا وجود داشت و بالاخره مغلوب دين مسيح گشته
و در قرن پنجم ميلادي نابود گرديد(ورمازن،1345، 52). در شهر روم در حدود يكصد غار مهري پيدا شده است، نظیر چنين غارهايي در ديگر كشورهاي اروپايي نيز بسيار يافت شده است.
در اين غارها صورت ميترا در حاليكه مشغول كشتن گاو مقدس است روي جداره سنگي غارها حك شده است. همچنين در نقش برجسته‌هاي معابد ميترايي اروپايي دو فرشته در كنار پيكر گاو كش ديده مي‌شوند كه مشعل‌هايي در دست دارند. يكي از آنها مشعل را رو به پايين و ديگري مشعل را رو به بالا گرفته است كه نمادهاي طلوع و غروب خورشيد به شمار مي‌روند. در نزديكي غارهاي مهرپرستي مي‌بايست رودخانه‌اي جريان داشته باشد. گاهي اوقات كه مقتضيات مكاني اجازه نمي‌داد مهرابه‌اي صخره‌اي در دل كوه تعبيه نمايند، مهرابه‌اي با مصالح ساختماني معمولي مي‌ساختند و در اين امر دقت مي‌شد كه معبد سيماي غار داشته باشد. نتيجه اين شد كه تا حد امكان مهرابه‌ها زير زميني ساخته مي‌شدند. اما غار نشانه گنبد آسمان است و به همين علت طاق مهرابه‌ها معمولاً محدب و مزين به ستاره‌هايي است(احمدی، ش 51، ص42). در دین مهرپرستی زنه ها حق ورود به معابد و مراسم مهری را نداشتند. معبد مهر ورجوی مراغه یکی از کهن ترین یادگارهای دوران آیین مهری در منطقه مراغه می باشد که خود دلیلی بر وجود این ایین در منطقه مراغه است.
 
زرتشی
 
زَرتُشت یا زَردُشت پیامبر ایران باستان بود که مزدیسنا را بنیان گذاشت وی همچنین سراینده گات‌ها، کهن ترین بخش اوستا میباشد زمان و محل دقیق تولد وی مشخص نیست اما گمانه زنیها و اسناد، زمانی بین ۶۰۰۰ تا ۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح را برای او حدس زده اند و زادگاه وی را به مناطق مختلفی مانند ری، آذربایجان، خوارزم و سیستان نسبت داده اند تعلمیات زرتشت بعدها با باورهای بومی ایرانیان ترکیب شد و آئین مزدیسنای کنونی که نزدیک به پنج سده دین رسمی ایران نیز بوده است، را پدید آورد. نام زرتشت در فهرست یکصد نفره انسانهای تاثیرگذار تاریخ که توسط مایکل هارت تنظیم شده است، قرار دارد دین زرتشت امروزه حدود ۲۰۰ هزار تن پیرو در ایران، هند و برخی نقاط دیگر جهان دارد. بنا به اعتقاد عده ای از محققین مراغه جزء یکی از شهرهای است که احتمالا زرتشت در آنجا بوده و در کوه سهند(اسنوند) با الهه آب ها به گفتگو پرداخته و از طرف دیگر وجود کول تپه ها در اطراف شهر مراغه نیز می تواند شاهدی بر وجود زرشتی ها در مراغه باشد که در کتاب آقای ابراهیم فائقی تحت عنوان تاریخ آذربایجان نیز از این کول تپه ها به عنوان یادگارهای زرتشتی یاد شده است.
 
مسیحیت
 
آیین مسیحیت یک آیین یکتاپرستانه است که بر آموزه ها و سخنان عیسی ناصری مسیح استوار گشته است. آموزه هایی چون تثلیث، مرگ مسیح به عنوان کفاره گناهان، تعمید آب و روح القدس از باورهای بنیادین این آیین هستند. مسیحیت با داشتن  ۲٫۲میلیارد پیرو بزرگترین دین جهان از دید شمار پیروان است. وجود کلیسای هوانس و قبرستانهای ارامنه در مراغه دلیل اصلی بر وجود دین مسیحیت در مراغه در دوران قدیم دارد.
 
 اسلام
 
امروزه دین اسلام به عنوان دین رسمی این شهر می باشد که به طوری با اعتقادات مردم منطقه عجین شده است که موجب برگزاری مراسمات فوق العاده با شکوهی در ایام خاصی در منطقه می باشد و از طرف دیگر مساجد قدیمی این شهر نیز گویای اعتقاد عمیق مردم به اهل بیت دارد.

ردپای این ادیان نشان می دهد که شهر مراغه از یک طرف دارای قدمتی زیاد می باشد و از طرف دیگر مسیر رفت و آمد ملل مختلفی بوده است که به نوعی در یک مسیر ارتباطی خاصی قرار داشت که بیشتر تحت عنوان جاده ابریشم در دنیای باستان مطرح بوده است.
 
 سعید ستارنژاد کارشناس باستان شناسی از دانشگاه سراسری محقق اردبیل
 
منابع:
 
ورجاوند، پرویز(1355)، نیایشگاه مهری یا امامزاده معصوم ورجوی، مجله فرهنگ معماری ایران، شماره 2 ص
 
12 مروارید، یونس( ۱۳۷۲) مراغه افرازه رود، انتشارات علمی، ویرایش دوم. چاپ دوم، تهران.
 
کسروی، احمد(۱۳۱۷)، آذری یا زبان باستان آذربایجان، انتشارات تابان، چاپ دوم، تهران.
 
دیاکنوفوف(1377)،  تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات علمی فرهنگی،تهران.
 
شکاری نیری،جواد(1371)، "معماری صخره ای در آذربایجان و زنجان" پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس.
 
کتاب اذربایجان در مسیر تاریخ نوشته ابراهیم فائقی در مورد زرتشت
مقاله ارامنه به قلم آقای طغرل طهماسبی
 
مقاله جواد مفرد کهلان در باره زرتشت
 
 

ارسال نظر

نام:*
ايميل:
متن نظر:
کد امنيتی: *
عکس خوانده نمی شود